Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (319 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
litotes
U
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modesty
U
شکسته نفسی
humblest
U
شکسته نفسی کردن
to humble oneself
U
شکسته نفسی کردن
humble
U
شکسته نفسی کردن
to be humbled
U
احساس شکسته نفسی کردن
to feel humbled
U
احساس شکسته نفسی کردن
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
U
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
tweaked
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
boosts
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boost
U
افزایش دادن چیزی
impact
U
اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impacts
U
اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
part
U
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
tunes
U
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune
U
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
schmaltz
U
کوچک وکم اهمیت
schmaltzy
U
کوچک وکم اهمیت
schmalz
U
کوچک وکم اهمیت
crunching
U
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
to make amends for something
U
کفاره دادن برای چیزی
to atone for something
U
کفاره دادن برای چیزی
snip
U
ادم کوچک یابی اهمیت
snipping
U
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
U
ادم کوچک یابی اهمیت
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
U
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
a mere nothing
U
هیچ
[اهمیت یا ارزش چیزی ]
greaten
U
درشت نشان دادن اهمیت دادن
a mere nothing
U
هیچ و پوچ
[اهمیت یا ارزش چیزی ]
plugs
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
emphasizes
U
اهمیت دادن
tolay street on
U
اهمیت دادن
emphasised
U
اهمیت دادن
to make a point of
U
اهمیت دادن
to take into account
U
اهمیت دادن به
to attach importance to
U
اهمیت دادن به
to make an account of
U
اهمیت دادن به
accents
U
اهمیت دادن
accent
U
اهمیت دادن
emphasising
U
اهمیت دادن
emphasize
U
اهمیت دادن
accented
U
اهمیت دادن
emphasizing
U
اهمیت دادن
emphasises
U
اهمیت دادن
accenting
U
اهمیت دادن
emphasized
U
اهمیت دادن
to give prominence to
U
اهمیت دادن
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
does it matter to you
U
ایا برای شما اهمیت دارد
overrates
U
زیاد اهمیت دادن به
overrate
U
زیاد اهمیت دادن به
overrating
U
زیاد اهمیت دادن به
overrated
U
زیاد اهمیت دادن به
to lay stress on something
U
بچیزی اهمیت دادن
consequentially
U
با اهمیت دادن به خود
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
She did not show any interest in my problems, let alone help me.
U
مشکلاتم برای او
[زن]
بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
accentuated
U
اهمیت دادن برجسته نمودن
accentuating
U
اهمیت دادن برجسته نمودن
accentuate
U
اهمیت دادن برجسته نمودن
to i. on particulars
U
به چیزهای جزئی اهمیت دادن
accentuates
U
اهمیت دادن برجسته نمودن
becking mill
U
غلطک برای افزایش طول
ascended
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
ascend
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
fussily
U
ازروی بیقراری با اهمیت دادن بچیزهای جزئی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
pipelining
U
تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
textualism
U
اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
fast pill
U
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
adjective colour
U
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
sub woofer
U
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
cold rolling
U
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
natural rate hypothesis
U
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
secondary
U
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
expansion board
U
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maquette
U
شکل کوچک چیزی
pricking
U
جزء کوچک چیزی
pricks
U
جزء کوچک چیزی
pricked
U
جزء کوچک چیزی
prick
U
جزء کوچک چیزی
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
areola
U
محوطهء کوچک اطراف چیزی
miniaturization
U
خیلی کوچک کردن چیزی
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
halituous
U
نفسی
pre fetch
U
دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
long wind
U
دراز نفسی
cardiac dyspnea
U
تنگ نفسی قلبی
there was not a soul
U
ذی نفسی انجا نبود
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
modelled
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
models
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
modeled
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
pinned
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
prolixly
U
ازروی دراز نفسی یا پرگویی با اطناب
fine tune
U
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
to lean something against something
U
چیزی را به چیزی تکیه دادن
inserts
U
قرار دادن چیزی در چیزی
inserting
U
قرار دادن چیزی در چیزی
insert
U
قرار دادن چیزی در چیزی
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
shifts
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
light-well
U
[حیاط کوچک برای عبور نور]
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
This position is much too small for me .
U
این سمت برای من خیلی کوچک است
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com